.نوجوان می کوشد که با عده ای دوست و مأنوس شود و خود را نشان دهد.
2.در این دوره از تسلط خانواده کاسته می شود و او درصدد اثبات شخصیت و نمایان ساختن آن بر می آید.
3. پیروی از همسالان نوجوان را به گروه سوق می دهد.او با پیروی از روشها، شیوه ها و
معیارهای همسالان و دوستانش تحت سلطه آن گروه قرار می گیرد و گروه دوستان و همسالان را جانشین خانواده می کند.
4.به پند و اندرز بزرگترها چندان توجهی نشان نمی دهد و تا حدودی از آن فرار می کند.
5.در برابر قدرت بزرگترها ایستادگی می کند و تا حدودی سعی می کند که ارزشهای اخلاقی و اجتماعی بزرگسالان را طرد و علیه آنها طغیان کند.
6.با کسانی که مدعی همه چیزدانی و نوعی حکمت هستند رابطه خوبی ندارند. اما در برخورد با گرفتاری ها احساس مشابهی دارند.
7.بینش اجتماعی در مرحله نوجوانی موجب درک روابط موجود بین خود و دیگران و دریافت بصیرتی خاص در آثار و اعمال متقابل رابطه با دیگران می شود.
8.احساس تمسخر نسبت به محیط واقعی زندگی که ناشی از ایده آل گرایی نوجوان می باشد ، در این دوره بروز می کند.
9.رقابت با همسالان و دوستان در صحنه های مختلف زندگی، که ناشی از احساس اثبات موقعیت اجتماعی و خودنمایی نوجوان می باشد.
10.پایبندی شدید به عقاید و افکار خود در مقابل معیارهای والدین، فرهنگ و محیط زندگی
11.پسران و دختران نوجوان در این دوره به تدریج برای ایفای نقش خود در اجتماع به عنوان یک مرد و یا یک زن آمادگی خاص بدست می آورند.
12.تبعیت از قواعد و مقررات اخلاقی و اجتماعی که در دوره دبستان معمول بوده جای خود را به تقلید از نمونه ها و سرمشق های زندگی می دهد.
13.وابستگی به دیگران کاهش و روحیه استقلال در نوجوان رشد می یابد و تظاهر رفتاری استقلال طلبی به صورت مخالفت های کم و بیش آشکار نوجوان به مراجع قدرت بروز می کند.
علل فرار از مدرسه
1– ضعيف بودن زمينه درسي دانش آموز نسبت به محتواي آموزشي کلاسي 2– طرفداري مدير مدرسه از معلم در مواردي که حق با دانش آموز است و در نتيجه به وجود آمدن عقده در دانش آموز 3– عدم ثبات عاطفي در محيط خانواده و نبودن کنترل مناسب در مورد رفت و آمد هاي فرزندان وايجاد ياس نسبت به مطلوب بودن محيط خانه و مدرسه در دانش آموزان مدرسه گريز 4– مخاطب قرار دادن دانش آموز با القاب ناشايست و در نتيجه ايجاد زمينه تحقير و گريز از مدرسه در آنها 5– وجود فشارهاي تحصيلي آموزشي و پايين بودن توانايي هاي جسمي و ذهني دانش آموزان براي آماده کردن خود در جهت اجراي برنامه هاي آموزشي 6– شرطي شدن دانش آموز با تجربه هاي ناخوشايند تحصيلي، اجتماعي و عاطفي در محيط مدرسه 7– نبود زمينه هاي تفريحي در محيط خانواده، مانند رفتن به پارک و سينما و انجام گردش هاي دسته جمعي 8– ترس از مدرسه و اولياي آن در مورد غيبت هاي غيرموجه گذشته و احساس عدم توانايي براي انجام تکاليف درسي و جبران عقب ماندگي تحصيلي (روان شناسي کودکان محروم از پدر، مترجم خسرو باقري، محمد عطاران(1370)).